ღ❤ پاتوقی برای تو ❤ღ
ღ❤ پاتوقی برای تو ❤ღ

ღ❤ پاتوقی برای تو ❤ღ

قشنگ است ... !!


 ... زیر تاریکیِ شب
دیدنِ مهتاب قشنگ است
چه خیالی است اگر بال ندارم
حس پرواز که هست
حس پرواز قشنگ است!
ب همه مهر بورزید
دست هر رهگذری را بفشارید به گرمی
بوسه هم حس قشنگی است
بوسه بر دست پدر
بوسه بر گونه ی مادر
لحظه حادثه بوسه قشنگ است
بفشارید به آغوش عزیزان
پدر و مادر و فرزند
به خدا گرمی آغوش قشنگ است..
نزنید سنگ به گنجشک
پر گنجشک قشنگ است
پر پروانه ببوسید
پر پروانه قشنگ است.
نزنید سنگ به هر زاغ، به هر زاغ سیاهی
ب خدا زاغ قشنگ است
نسترن رابشناسید
یاس را لمس کنید
ب خدا لاله قشنگ است
همه جا عشق بورزید
سینه با عشق قشنگ است..
بشناسید خدا را
هرکجا یاد خدا هست
هرکجا نام خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است :))





اگر کسـی تو را بــا تـمام مهـربانی هایت دوســت نداشت دلگیر مــباش.
تو با تمام مهربانی هایتــ زیبـاتریــن معصـوم دنیایــی .
مــن خــدایی را می شناســم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده
اما یکی سپاسش می گوید و هزاران نفـر کفر
چرا می پنداری بهتـر از خـــدا تو را قدردانی می کننــد؟
پــس نـرنج از ناسپاسی شان و برای شادیشان بکوش.
با مهربانی، روحـت آرام می گیرد.
تو با مهـرت بال و پر می گیــری
خوبـی دلیل جاودانی تـو خواهد بـــود ...




زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کم رنگ
زندگی باید کرد
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه با ساده ترین قصه یک انسان
زندگی باید کرد
گاه با سایه ابری سرگردان
گاه با هاله ای از سوز پنهان
گاه باید رویید …. از پس آن باران
گاه باید خندید … بر غمی بی پایان





قصه با اولین لبخند شروع شد
بگذار همه فکر کنند که صدای گریه شنیده اند من که میدانم به دنیا با لبخند سلام کردم اما یادم نیست که چه کسی جواب سلامم را داد!!!
من که فکر می کنم میشود شاد بود، میشود..
نگویید نفسش از جای گرم بلند میشود و خبر از دل ما ندارد…
. شما هم خبر از دل من ندارید……دارید؟؟؟!
ولی میشود برای شادی های کوچک، دنبال دلیل بگردیم
یا حداقل به بهانه های ساده ی لبخند،خوش آمد بگوییم ….





گاهی سکوت...همان دروغ است ..
کمی شیک تر ...
روشنفکرانه تر ...
و با مسئولیت کمتر…!




وابستگی یا دلبستگی .. ؟


ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ؟
"ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ" ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛
ﭼﻮﻥ ﻣﻔﯿﺪﯼ
"ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ" ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﻔﯿﺪ ﻧﺒﺎﺷﯽ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ…
ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﯿﺰی ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺸﺖ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﻠﺪﺍﻥ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪﺍﻡ، ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ…
ﻣﻦ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪﺍﻡ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ،ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺏﻫﺎﯼ شاملوی ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ…
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ…
………………………….

به کسی که دوستش داری ""دلبسته"" باش نه وابسته!!!





در زنــــــــدگی هرکس ، بـــــاید یک نفر باشد…
مرد و زن بـــــــودنش مهــــــــــم نیست…
فقط بایدیــــــک نفــــــــرباشد…
یک آدم …
یک دوســــــت…
یک همـــــــدم…
یک رفیـــــــــق…
یک نفـــــــــر که جــــــــویای حالـــــــــت باشد…
که نگرانـــــــت باشد…
که تو را بهتـــــــر ازخــــــــودت بشناسد…
یک نفر که شماره اش را بگیری و بگویی حالم بد است…
شنیدن همین یک جمله کافیست تا کار وزندگی اش را تعطیل کند
و به سرعت باد خودش را به تو برساند…
آخر خوشبختـــــــــیست یک نفر درزنـــــــــدگیت باشد…
که تنهانباشی …
که تنها نمــــانی…




ﺧﺪﺍﻱ ﻗﺸﻨﮕم
ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ …
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ …
ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ،
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ …
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ …
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ،
ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻱ …
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺣﻤﻴﻦ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻢ،
ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﻴﺮﻱ …
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ …
ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﻳﻲ …
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ …
ﻣﮕﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﻭﻡ ﻋﺰﻳﺰ ﺩﻟﻢ …
ﻣﻦ ﺍﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ …
ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ …
ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﻣﻀﻄﺮ…..!!!
تا آرام گیرد این قلب نا آرام من ...



ﺣﮑﺎﻳﺖِ ﻣﺎ ﻭ ﺧﺪﺍ، ﺣﮑﺎﻳﺖِ ﻋﺠﻴﺒﻰ ﺍﺳﺖ...
ﻣﺜِﻞ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻧﻘﺮﻩ ﮐﺎﺭِ…
ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﻭﻗﺘﻰ ﺍﺳﺘﺎﺩِ ﻧﻘﺮﻩ ﮐﺎﺭ، ﻧﻘﺮﻩ ﺭﺍ ﺻﻴﻘﻞ ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﺗﺶ ﻧﮕﻪ ﻣﻴﺪﺍﺭﺩ، ﺍﻣﺎ ﭼﺸﻢ ﺍﺯ ﻧﻘﺮﻩ ﺑﺮﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ، ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻧﻘﺮﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻧﮕﻪ ﻣﻴﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻘﺮﻩ ﯼ ﺻﻴﻘﻞ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﺒﻴﻨﺪ!
ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞِ ﺧﺪﺍﺍﺍﺍ…
ﻭﻗﺘﻰ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺻﻴﻘﻞ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﻨﻴﻢ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺗﺶِ ﺳﺨﺘﻰ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻴﮑﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﭼﺸﻢ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺮﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ…
ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻋﮑﺲِ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺎ ﺑﺒﻴﻨﺪ.
❤❤ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎتون ﭘﺮ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻗﺸﻨﮓ ﺧﺪﺍ ❤❤

http://axgig.com/images/03092166633260011722.jpg

خدایا ...

خدایا؛

دلم به سان قطب نماست؛

وقتی عقربه اش به سمت تو می ایستد؛

آرام می شود ...!!








اَز آدمہا بگـــ ـــذر

دلتـ ـ ـ را گنده تــ ـر ڪـטּ

ناراحتـ ـ ـ ـ ایـטּ نبــــ ــاش ڪہ چرا جاده ے رفاقتـ ـ ـ ـ

با تو همیشہ یڪ طرفہ اَستـ ـ ـ ـ

مہم نیستـ ـ ـ ـ اگر همیشہ یڪ طرفہ اے

شاد باش ڪہ چیزے ڪم نگذاشتہ اے

و بدهڪار خودتـ ـ ـ ، رفاقتتـ ـ ـ ـ و خُــ ــدایتـ ـ ـ ـ نیستے :)






|| کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ||
 
|| هـر انسـانے طعـم مـرگ را مے‏چشـد ||
 
« ۳۵ انبیا »
 
افسران -  در همین نزدیکیست ...




چرا گرفته دلت... مثل آنکه تنهایی...

چقدر هم تنها...

خیال می کنم...دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی..

دچار یعنی...عاشق...

و فکر کن که چه تنهاست...
اگر که ماهی کوچک... دچارآبی دریای بیکران باشد...

همیشه فاصله ای هست ...

دچار باید بود...



سلامی دوباره ...


یک رود در آن واحد همه جا هست در سرچشمه ؛
در دهانه دریا؛در حال جریان
درآبشار؛در اقیانوس و در کوهستان
برای رود فقط زمان حال وجود دارد
نه سایه ایی از گذشته برآن است و نه آینده
ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻳﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻣﺮﻭﺯ
امروزمان را گذراندیم برای فردا
و فردایمان
ﺩﻳﺮﻭﺯﻱ ﺩﻳﮕﺮ !!
ﭘﺲ ﮐﯽ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ ؟؟؟
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ …

ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺳﺖ …





ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺨﺘﺺ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ …
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖِ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ …
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖِ ﮔﻠﺪﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﮐﻨﺎﺭِ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ …
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖِ چهره خسته مادربود…
می توان عاشق ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼِ ﭘﯿﻨﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﯼ پدﺭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪ …
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖِ ﺻﺪﺍﯼِ ﺩﻟﻨﻮﺍﺯِ ﻣﻮﺝ ﻫﺎﯼِ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺷﻨﯿﺪ …
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖِ ﻧﮕﺎﻩِ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪِ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭ ﺑﻪ ﺑَﺨﺸِﺸﺶ …
ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺨﺘﺺ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻧﯿﺴﺖ …
ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ، ﻫﺮ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﻋﺎﺷﻘﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ؟
ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ,
ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ :
ﺁﺭﯼ ﻋﺎﺷِـــــــﻘـﻢ …
ﻋﺎﺷﻖِ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﻭ ﻫﺮﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ
ﺍﻣﯿﺪ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﮐﻨﺪ….
عاشقم:)




ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎﻱ ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻲ ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
ﺍﻧﭽﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ…







سلام به همه ی دوستان ...
خوبید ؟؟ خوشید ؟؟ چی کارا میکنید ؟
یه مدت بود پست جدید نمیزاشم گفتم باز شروع کنم مثل قدیما سر شما ها رو به درد بیارم هه
بالاخره به بزرگی خودتون بخشید ... امتحانا هم که همشون عالی ضربه فنی شدن
زمستون هم اومد برفم بارید تولد منم شد خخ مدیونید فک کنید میخواسم اخرش رو به تولدم بند کنم

من که عاشق زمستونم شما رو نمیدونم ...
میدونید آخه از نظر من زمستون فداکارترین فصله ...
آخه وقتی برف های رقصون رو مصمم برای رسیدن به زمین میبینم ...
وقتی میبینم زمین با زمستون قرار گذاشته تا به خواب بره و زمستون چند ماهی جولان گر صفحه ی هستی باشه ...
وقتی میبینم عمق زمستون برف نیست ، سرما نیست ، سختی نیست ، بلکه گرمای پر شدته ....
دیگه نمیگم زمستون فصل افسردگی هاس ...

عمق زمستون یعنی گرمای محبتی که درخت ها رو لالایی میده ... گرمایی که اگه نبود سرما بی معنی میشد ...
زمستون با سفیدی خودش لکه ی سیاهی یکنواختی طبیعت رو میشوره ...
میدونید اصلا اگه زمستون نبود بهار بی معنی میشد ...

زمستون فداکارترین فصله بعله ...
اصلا هم به این ربطی نداره که من متولد زمستونم ...


http://www.gozir.com/logman/wp-content/uploads/2008/01/2081780873_7486d1e828.jpg