ღ❤ پاتوقی برای تو ❤ღ
ღ❤ پاتوقی برای تو ❤ღ

ღ❤ پاتوقی برای تو ❤ღ

زندگی ...


http://s6.picofile.com/file/8182124050/92cqoqj84q8abibamh.jpg



شب آرامی بود

می روم در ایوان ، تا بپرسم از خود ،

زندگی یعنی چه !؟

مادرم سینی چایی در دست  ،

گل لبخندی چید ، هدیه اش داد به من

خواهرم ، تکه نانی آورد ،

آمد آنجا ، لب پاشویه نشست ،

به هوای خبر از ماهی ها

دست ها کاسه نمود ، چهره ای گرم در آن کاسه بریخت

و به لبخندی تزئینش کرد

هدیه اش داد ، به چشمان پذیرای دلم

پدرم دفتر شعری آورد ،

تکیه بر پشتی داد ، شعر زیبایی خواند ،

و مرا برد ، به آرامش زیبای یقین  

با خودم می گفتم :

زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست

زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست

رود دنیا ، جاری ست

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود ، آمده ایم

قصه آمدن و رفتن ما تکراری است

عده ای گریه کنان می آیند

عده ای ، گرم تلاطم هایش

عده ای بغض به لب ، قصد خروج

فرق ما ، مدت این آب تنی است

یا که شاید ، روش غوطه وری

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد ، هیچ !!!

زندگی ، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر

زندگی ، جمع طپش های دل است

زندگی ، وزن نگاهی ست ، که در خاطره ها می ماند

زندگی ، بازی نافرجامی است ،

که تو انبوه کنی ، آنچه نمی باید برد

و فراموش شود ، آنچه که ره توشه ماست

شاید این حسرت بیهوده که در دل داری ،

شعله ی گرمی امید  تو را ، خواهد کشت

زندگی ، درک همین اکنون است

زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد

تو ، نه در دیروزی ، و نه در فردایی

ظرف امروز ، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با ، امید است

زندگی ، بند لطیفی است که بر گردن روح افتاده ست

زندگی ، فرصت همراهی تن با روح است

روح از جنس خدا

و تن ، این مرکب دنیایی از جنس فنا

زندگی ، یاد غریبی ست که در حافظه ی خاک ، به جا می ماند

زندگی ، رخصت یک تجربه است

تا بدانند همه ،

تا تولد باقی ست

می توان گفت خدا امیدش

به رها گشتن انسان ، باقی است

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ

زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود

زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر

زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ

زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق

زندگی ، فهم نفهمیدن هاست

زندگی ، سهم تو از این دنیاست

زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست ،

آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،

در نبندیم به نور

 در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل ، برگیریم ،

رو به این پنجره با شوق ، سلامی بکنیم

زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است

سهم من ، هر چه که هست

من به اندازه این سهم نمی اندیشم

وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست

شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است

زندگی شاید ،

شعر پدرم بود ، که خواند

چای مادر ، که مرا گرم نمود

نان خواهر ، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم

زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست

لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

من دلم می خواهد ،

                  قدر این خاطره را ، دریابم ...



---استاد سهراب سپهری---

نظرات 13 + ارسال نظر
دلسا پنج‌شنبه 27 فروردین 1394 ساعت 16:15

لذت بردن را یادمان ندادند!
از گرما می نالیم ،از سرما می نالیم،
در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض میکنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و در آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس!
همیشه در انتظار به پایان رسیدن روزهایی هستیم که بهترین روزهای زندگیمان را تشکیل میدهند…
مدرسه..دانشگاه..کار..
حتی در سفر همواره به مقصد می اندیشیم بدون لذت از مسیر!
غافل از اینکه زندگی همان لحظاتی بود که میخواستیم بگذرند…

غافل از اینکه زندگی همان لحظاتی بود که میخواستیم بگذرند…

این جمله رو شنیده بودم ولی متن کاملشو نه .... ممنون آبجی

دلسا پنج‌شنبه 27 فروردین 1394 ساعت 16:14

باور کنید هر لحظه گنج بزرگی است! گنجتان را آسان از دست ندهید!
به یاد داشته باشید: زمان به خاطر هیچ کس منتظر نمی ماند!
فراموش نکنید:
دیروز به تاریخ پیوست.
فردا معما است.
و امروز هدیه است

همون طور که سهراب سپهری گفته :
ظرف امروز ، پر از بودن توست

دلسا پنج‌شنبه 27 فروردین 1394 ساعت 12:12

خدایا ممنونم
من می‌تونم تمام زیبایی‌های پیرامونم را ببینم،
کسانی هستند که دنیایشان همیشه تاریک و سیاه هست…
خدایا
من می‌تونم راه برم،
کسانی هستند که هیچوقت نتونسته‌اند حتی یک قدم بردارند…
خدایا
سپاسگزارم که به من این شانس رو دادی که بتونم به دیگران کمک کنم،
کسانی هستند که از این نعمت و برکت وافری که به من داده‌ای بی‌بهره‌اند…
خدای عزیزم
من می‌تونم کار کنم،
کسانی هستند که برای رفع کوچکترین نیازهای روزمره‌شون هم به دیگران محتاجند،
برای این نعمت بزرگ از تو سپاسگزارم…
و بیش از همه‌ی این‌ها
برای هدیه‌ای که هر روز با هزار عشق و امید به من می‌دهی از تو سپاسگزارم…
هدیه‌ای که نامش زندگی‌ست

کاملا حرفای منطقی هسن ممنون آبجی
باید سپاسگزار و شکرگزار اون بالایی باشیم به خاطر داده ها و نداده هاش ...
خدا جونم ممنون بابت همه چی

دلسا چهارشنبه 26 فروردین 1394 ساعت 20:17

آدمها
گاهی در زندگی ات می مانند

گاهی در خاطره ات

آن ها که در زندگی ات می مانند

همسفر می شوند

آن ها که در خاطرت می مانند

کوله پشتیٍِ تمامٍ تجربیاتت برای سفر

گاهی تلخ

گاهی شیرین

گاهی با یادشان لبخند می زنی

گاهی یادشان لبخند از صورتت بر می دارد

اما تو لبخند بزن

به تلخ ترین خاطرهایت حتی

بگذار همسفر زندگی ات بداند

هر چه بود؛هر چه گذشت

تو را محکمتر از همیشه و هر روز

برای کنار او قدم برداشتن ساخته است

آدمها می آیند

و این آمدن

باید رخ بدهد

تا تو بدانی

آمدن را همه بلدند

این ماندن است

که هنر می خواهد



پی نوشت : هیچ چیزی واسه گفتن نیست کاش آدمی نمی آمد که ماندن بلد نیست فقط زخمتو عمیق تر می کنه و می ره پشت سرشم نگاه نمی کنه که چه کرده امروز عجیب دلم گرفته

هــــــــــــــــــــــی خدا

دلسا چهارشنبه 26 فروردین 1394 ساعت 20:16

دنیا مانند یک آینه است
آینه همیشه انعکاس صرت خود را نشان میدهد
گاندى

صرت =صورت ؟

بله همین طوره ... هر کاری کنی دیر یا زود جوابشو میبینی

دلسا سه‌شنبه 25 فروردین 1394 ساعت 19:03

ببخشید داداشى اگه مطلب زیاد گزاشتم ولى بحث کردن درباره ى زندگى رو دوس دارم

نه آبجی خیلی هم خوش حال شدم که متن ها و حرفایی که میزارم خریدارای خوش فکری مثل شما داره ....
زندگی ...
چیزیه که از سال ها پیش داریم باهاش دس و پنجه نرم میکنیم و همیشه درگیرشیم .... چیز به این مهمی ارزش بحث کردن داره آبجی .... پس روز ها هم دربارش حرف بزنیم باز کمه
ممنون که نگاه قشنگتو مهمون وبم کردی

دلسا سه‌شنبه 25 فروردین 1394 ساعت 19:00

زندگی معلم بزرگی است... :

زندگی می آموزد که شتاب نکن.

زندگی می آموزد چیزهایی که می خواهی به آنها برسی وقتی
دریافتشان می کنی می بینی آنقدر هم که فکر می کرده ای مهم نبوده
شاید هم اصلا مهم نبوده شاید موجب اندوهت نیز شده است.

زندگی می آموزد از دست دادن آنقدر هم که فکر می کنی سخت نیست.

زندگی می آموزد همه لحظات تبدیل به خاطراتی شیرین می شوند
بعدا که می گذری و تو در آن لحظه
بی تابی می کردی و این را نمی دانستی.

زندگی می آموزد آنها که از تلخی ها می گریزند شیرینی ها را نخواهند
چشید و آنها که از سختی ها می ترسند به آسودگی نخواهند رسید.

زندگی می آموزد گذشت و مهربانی شیرین است.

زندگی می آموزد آنکه کام دیگران را تلخ می کند غیر ممکن است
کام خودش شیرین باشد

زندگی می آموزد سادگی زیباتر است.

زندگی می آموزد بار بر دوش دیگران نهادن، شانه های خودت را
سنگین می کند و بار از دوش دیگران برداشتن،
خودت را سبکبار می کند.


می بینی زندگی چه پیداست. ؟؟؟

کاش از چشمه زندگی فرار نکنی و لختی کنارش بنشینی.

کاش از آنها نباشی که مهمند و به هرکس می رسند می گویند وقت ندارم.
از آنها نباشی که سلام دیگران را نمی شنود و لبخندشان را نمی بیند.

زندگی چه معلم مهربانی است.

زندگی چه معلم مهربانی است.

خیلی خوشم اومد
دوباره ی دوباره خیلی زیاد مر30

دلسا سه‌شنبه 25 فروردین 1394 ساعت 18:58

می دونی چیه رفیق!؟
حکایت زندگی ما شده مث "دکمۀ پیراهنِ"
اولی رو که اشتباه بستی تا آخرش اشتباه می ری .
بدبختی اینه که زمانی به اشتباهت پی می بری که رسیدی به آخرش...

اوهوم
همین طوره ...
متاسفانه ...

دلسا سه‌شنبه 25 فروردین 1394 ساعت 18:57

زندگی فرصت خندیدن دل
زندگی گریه شوق
از پی وصلت عشق

زندگی گریه نوزادی است
در لحظه زایش
به زبان دل خویش

زندگی غلغله جوشش آب
داخل ظرف سماور
به کنارش قوری

زندگی تابش نوری است
در صبحدم زایش خورشید
که به رقص آوردش گرد و غبار

زندگی شرشره آب روان
چونکه بر سنگ خورد
آیدش نغمه زیباش به گوش

زندگی تیرگی ابر کبود
مژده بارش باران زیاد
بر تن شاخه افسرده ز باد

زندگی شعله شمعی است
که در ظلمت شب
نور امید دهد خانه دل را

زندگی لذت یک صبح قشنگ
سیر در ساحل دریایی
آرام بسی نیلی رنگ

زندگی بارقه نور امید
در پی یافتن راه شفا
به مریضی که جوابش دادند

زندگی آینه پاکیهاست
زندگی آشتی شب پره هاست

زندگی لحظه دیدار دو دوست
بعد یک عمر، فراق

زندگی پرزدن شاپرکهاست
در سیاهی شبی پر کوکب

زندگی غرش رعد در دل شب
چکه آب ز سقفی چوبین

زندگی نیل به رؤیایی دور
در خیالی به نهایت مستور

زندگی صفحه شطرنج دل است
زندگی قدرت یک کیش رخ است
تا که با لبخندی
کندش مات ، شه نومیدی را

اسفندیار سپهری

اینم یه شعر نوی قشنگ //// دوباره ممنون آبجی جان

دلسا سه‌شنبه 25 فروردین 1394 ساعت 18:56

زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند

آنقدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش میتوان از جان گذشت

مردن عاشق نمی میراندش
در چراغ تازه می گیراندش

باغها را گرچه دیوارو در است
از هواشان راه با یکدیگر است

شاخه ها را از جدایی گر غم است
ریشه هاشان دست در دست هم است

آفرین به روحیت که با زیبایی بمباران کردی نظراتو
مر30 لر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد